بانوی آب

بانوی آب

بانوی آب در پیام رسان ایتا: @banooyeab

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۷۲ مطلب با موضوع «شبهات زنان» ثبت شده است

منظور ایه 36 سوره ال عمران ولیس الذکر کالانثی چیست؟ این حرف از زبان مادر حضرت مریم «س» بوده یا فرمایش خداوند متعال است که از نظر  
من به عنوان خالق هستی زن ومرد یکسان نخواهند بود؟

 

 از آیه 36 سوره آل عمران:
«فَلَمَّا وَضَعَتهْا قَالَتْ رَبّ‏ِ إِنىّ‏ِ وَضَعْتهُا أُنثىَ‏ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَ لَیْسَ الذَّکَرُ کاَلْأُنثىَ»،
 نه برتری مردان بر زنان فهمیده می‌شود و نه عکس آن. تنها چیزی که از این آیه برداشت می‌شود، این است که مادر مریم می‌پنداشت که دختران نمی‌توانند کارآمدی پسران را برای فعالیت در معبد داشته باشند و تنها از این جهت پسران بر دختران برتری دارند و این با توجه به عرفی بود که در آن زمان وجود داشت که بر اساس آن، خدمت در معبد را برای دختران به دلیل محدودیت‌هایی جایز نمی‌دانستند.

  • سارا طالبی

سوال اول: لطفا ایه 189 سوره اعراف را تفسیر وتوجیه بفرمایید. ایا هدف از خلقت زن برای ارامش و اسایش مرد درنظر گرفته شده؟ این ایه صریحا اعلام میکند زن برای ارامش و اسایش مرد آفریده شده ؟ ایا مرد در ازدواج هیچ وقت به زن ارامش  نمیدهد؟

 

پاسخ:

آیه ۱۸۹ سوره اعراف

هُوَ الَّذِى خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَ حِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیَسْکُنَ إِلَیْهَا فَلَمَّا تَغَشَّهَا حَمَلَتْ حَمْلاً خَفِیفاً فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّآ أَثْقَلَت دَّعَوَا اللَّهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ ءَاتَیْتَنَا صَلِحاً لَّنَکُونَنَّ مِنَ الشَّکِرِینَ

ترجمه 

او خدایى است که شما را از یک نفس (جان) آفرید و همسرش را از (نوع) او قرار داد تا بدان آرام گیرد. پس چون با او بیامیخت، بارى سبک بر گرفت (و باردار شد) و (مدّتى) با آن سر کرد، چون زن سنگین شد، آن دو (زن و شوهر) از خداوند، پروردگارشان، درخواست کرده (و گفتند:) که اگر فرزند شایسته ‏اى به ما بدهى، قطعاً از سپاسگزاران خواهیم بود

علامة طباطبایی در توضیح این مطلب معتقدند : «هر یک از زن و مرد فی نفسه ناقص و محتاج به طرف دیگر است و از مجموع آن دو، واحدی تام و تمام درست می‌شود و به خاطر همین نقص و احتیاج است که هر یک به سوی دیگری حرکت می کند و چون بدان رسید آرام می‌شود.چون هر ناقصی مشتاق کمال است و هر محتاجی مایل به رفع نیاز و فقر خویش است و این حالت همان شهوتی است که در هر یک از این دو طرف بودیعت نهاده شده است.»

1. ترجمه تفسیر المیزان، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ مدرسین حوزه علمیه قم، 1374، ج‏16، ص: 249

https://www.beytoote.com/religious/sundries/creation4-woman3.html?m=1

 

سوال دوم: لطفا ایه 21 سوره روم تفسیر وتشریح بفرمایید مودت ورحمت خداوند متعال برای هردو جنس زن ومردمد نظر داشته یا فقط 
برای مردان است؟

  • سارا طالبی


لطفا تفسیر وتوجیه ایه 44 سوره ص را بفرمایید زدن همسر حضرت ایوب «ع» به دست ایشان چه توجیهی دارد؟ ایا خوبی های این زن در دوران سخت باید نادیده گرفته شود؟

 


حضرت ایّوب(ع) یکی از پیامبران الهی بود که مورد آزمایش‌های دشواری قرار گرفت. ایشان همه نزدیکان و دارایی‌های خود را از دست داد و تنها با بدنی ناتوان و مریض و همسری که از زنان پاک‌دامن و از خاندان نبوت بود،[1] باقی ماندند.
قرآن به صورت مجمل و در آیاتی اندک به داستان ایوب(ع) پرداخته است. در یکی از این آیات، به داستان سوگند خوردن ایشان و زدن همسرشان با برگ ریحان اشاره شده است: «وَ خُذْ بِیَدِکَ ضِغْثاً فَاضْرِبْ بِهِ وَ لا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْناهُ صابِراً نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ»؛[2] قرآن تنها در همین حد و به صورت مختصر، این مطلب را بیان می‌کند.

  • سارا طالبی

تفسیر وتوجیه ایه 18 و 32 سوره زخرف را لطفا تشریح بفرمایید ایا درایه 18 سوره زخرف توهین به شخصیت زن در اسلام 
نیست؟ ایا ضعیف بودن زن راخودش تعیین کرده هست یا خالقش زن را این طور خلق کرده هست؟

 


آیا آیه ۱۸ سوره زخرف در نکوهش زنان است؟

آیه ۱۸ سوره زخرف مقرر می دارد: أَوَ مَنْ یُنَشَّؤُا فِی الْحِلْیَةِ وَ هُوَ فِی الْخِصامِ غَیْرُ مُبینٍ ؛ آیا کسى را که در لابلاى زینت ها پرورش مى یابد(و گرایش به زیورآلات دارند) و به هنگام جدال قادر به تبیین مقصود خود نیستند را فرزند خدا می دانید.این آیه کریمه ، یکی از معجزات علمی قرآن کریم است.یافته های علم روانشناسی مدرن ، وجود چنین ویژگی های روانی و شخصیتی در مورد زنان را اثبات می کند. گرایش به زیورآلات یکی از ابعاد زیست -عصبی مغز زن است. زنان به طور طبیعی محرک های حسی بیشتری را تجزیه و تحلیل کرده و مغز آن ها جزئیات زیادی را درک می کند. گرایش به تجملات و زیورآلات یکی از نمودهای این جنبه زیست عصبی مغز زنان است. از طرفی هوش کلامی در زنان بیشتر از مردان است در عین حال استدلالات کلامی در آنها کمتر از مردان است.

کتاب مشهور sex difference in the human brain صفحه ۱۴۶ در این مورد می گوید:«هرچند همه شخصا متقاعد شده اند که زنان و مردان مشخصا به شیوه های متفاوتی فکر می کنند ولی (در غرب به خاطر گرایش های فمنیستی افراطی ) هیچ کس جرئت نداری چیزی جز تساوی جنسیتی را در این زمینه تاکید کند. اگر موضوع تفاوت های جنسیتی زن و مرد فقط در عرصه های روان شناسانه مطرح باشد، شناخت این تفاوت ها با تردید روبرو می بود لکن امروزه بحث به ساختار مغز و ساختمان عصبی شیمیایی و ترشحات غدد داخلی زن و مرد کشیده شده است. آزمایش ها در این زمینه نشان داده اند که در بعضی از قسمت های بدن زن یا مرد بیش از سایر قسمت ها سلول وجود دارد. این نکته مشخص شده است که ساختاری که دو نیمه مغز را به هم متصل می کند در زنان بیش از مردان رشد می کند. در زنان مغز کمتر از مردان قرینه است. سئوال این است که اهمیت این تفاوت ها چیست و در کجا ظاهر می شود؟ مشخص شده است که دو نیمکره مغز وظایف یکسانی ندارند و تفاوت در نوع عملکرد این دو نیمکره در زن و مرد ، کارکردها و ویژگی های متفاوتی را در مورد زنان و مردان ظاهر می کند. وجود این تفاوت ها در ساختار مغز و متابولیسم و ترشحات هورمون زنانه و مردانه باعث می شود که هوش کلامی زنان از نظر روانی کلام  بالاتر از مردان باشد لکن در مفاهیم و استدلال هوش مردان بالاتر از زنان است. [و هو فی الخصام غیر مبین]، (مجادله لفظی نیازمند روانی کلام نیست بلکه نیازمند قدرت استدلال عمیق است).در تجزیه و تحلیل رنگ ها مردها قدرت بیشتری در تمرکز بر رنگ های اصلی دارند لکن زن ها رنگ های فرعی را نیز در دامنه تجزیه و تحلیل های خود قرار می دهند. این واقعیت باعث می شود که مردها اصطلاحا کل نگر و زن ها جزء نگر باشند. [گرایش به حلیه و تجملات و زیورآلات یکی از آثار این تفاوت ساختاری است].هوش رفتاری و هیجانی در زنان قوی تر از مردان است. زبان بدن را زنان بهتر درک می کنند و اجرا می کنند و ....».

  • سارا طالبی

 

از خانم‏ها نیز کسانی به درجه اجتهاد و مقامات بسیار بالای علمی رسیده‏ اند، مانند مرحومه خانم امین؛ لیکن مسأله مرجعیت تقلید غیر از مسأله اجتهاد صرف است؛ زیرا مرجعیت نوعی زعامت و رهبری دینی است و به فتوای جمیع مراجع یکی از شرایط مرجعیت «مرد بودن» است. 
برای بررسی این مطلب لازم است دو مقدمه را ذکر نماییم: 
1- وظیفه ما این است که از احکام ظاهری تبعیت نماییم، زیرا، راهی به سوی احکام جز از طریق ادله ظاهری از جمله فتوای مجتهد نداریم. پس اگر بعدا معلوم شد که این احکام ظاهری با احکام واقعی مطابق بوده که خیلی خوب است و ما همانگونه عمل کرده‏ایم که شارع مقدس خواسته است. و اگر مطابق نبود ما در نزد شارع مقدس معذور هستیم؛ زیرا راهی را که او به ما نشان داده بود رفته‏ایم. حال اگر اصابت به واقع نکرده و ما را به مقصود نهایی شارع مقدس نرسانده است تقصیری متوجه ما نیست بلکه چه بسا به خاطر همین تبعیت از فرمان شارعمأجور هم باشیم. مقصود از بیان این مقدمه این است که احکامی که در دست ما است ولو باید در عمل همینگونه رفتار نماییم، اما درپاره‏ای از موارد مانند آنجا که اختلاف بین فقها وجود دارد، می‏توان احتمال داد که حکم الهی به گونه‏ای دیگر باشد. 
2- مرجعیت تقلید گرچه توفیقی الهی است و خالی از عنایات امام زمان(عج) نیست، اما قبل از آن که یک منصب اجتماعی باشد و بیشتر از آن، یک مسؤولیت سنگین الهی و اخروی است و چه بسیار بوده‏اند بزرگانی که با اجتماع شرایط از مرجعیت گریزان بودند.[1] بنابراین اگر هم چنین مسؤولیتی به شخصی واگذار نگردد در واقع بار آخرتی او سبک‏تر شده است. 
پس از بیان این دو مقدمه، نظر مشهور آقایان فقها این است که زن نمی‏تواند مرجع تقلید برای همه اعم از زن و مرد باشد، حال ممکن است حکم واقعی الهی هر کدام از این دو نظر باشد. هر گروه از این آقایان، نظری را که به آن رسیده‏اند براساس ادله شرعی و روش متعارف اجتهادی است و نظر و فتوای آنان مستند به منابع و مبانی شرعی است. 

  • سارا طالبی



اجمالاً این که طبق مواد مختلف و متعدد قانون مجازات اسلامی، یا شهادت زن اصولاً برای اثبات جرم اعتبار ندارد و یا با انضمام شهادت زن با مرد و آن هم در حد اعتبار شهادت دو زن در برابر یک مرد معتبر است. طبق مواد 119، 128، 137، 153، 170، 189، 199 و 237 اصولاً جرایم لواط، مساحقه، قوادی، قذف، شرب خمر، محاربه، سرقت و قتل عمد با شهادت زن قابل اثبات نیست. جرم زنا نیز با شهادت زنان بدون انضمام به مردان به هیچ صورت قابل اثبات نیست(ماده 76)، اما برخی موارد زنا با شهادت دو زن عادل با سه مرد عادل با دو مرد عادل و چهار زن عادل قابل اثبات است(مواد 74 و 75). قتل شبه عمد و قتل خطایی نیز با شهادت دو زن عادل و یک مرد عادل قابل اثبات است. اکنون برای بررسی بیشتر، ابتدا لازم است دانسته شود که در چه مواردی شهادت زنان مورد قبول نیست و در چه مواردی انضمام به شهادت مردان لازم است:

1- در جرایمی که مربوط به حق‌الناس نیست، به استثنای جرم زنا به اجماع فقها[1] شهادت زنان مورد قبول نیست و مطابق نظر مشهور فقها در اثبات مواردی چون وکالت، ثبوت هلال و دعوای طلاق نیز شهادت زنان پذیرفته نیست.[2] در مورد قصاص نیز برخی از فقها شهادت زنان را به صورت ضمیمه در قصاص پذیرفته اند.[3]

2- در برخی جرایم نیز شهادت زنان به انضمام شهادت مردان پذیرفته می‌شود و به تنهایی مورد پذیرش نیست. ماده 74 و 76 قانون مجازات اسلامی در این خصوص مطابق با نظر مشهور فقها است که با شهادت سه مرد و دو زن مجازات سنگسار و با شهادت دو مرد و چهار زن فقط مجازات شلاق در زنا ثابت می‌شود.[4] در اثبات دعاوی مالی نیز شهادت زن به تنهایی کافی نیست و انضمام به شهادت مرد[5] و یا ضمیمه قسم مدعی به آن لازم است.[6] مرحوم صاحب جواهر در بیان یک ضابطه کلی در خصوص شهادت زنان می‌گوید: «مستفاد از نصوص این است که اساساً در کلیه دعاوی مربوط به حق‌الناس شهادت در رد با قسم مدعی و شهادت دو زن و یک مرد یا شهادت دو زن با قسم مدعی پذیرفته می‌شود مگر برخی موارد استثنایی که دلیل خاصی بر خلاف آن باشد[7] بنابراین در جرایمی که جنبه حق اللهی دارند شهادت زنان پذیرفته نیست.

دلایل محدودیت اسلام در پذیرش شهادت زنان
در این خصوص می‌توان گفت:

1- در حدود، که شهادت زنان پذیرفته نیست، شاید به این دلیل باشد که اساساً بنای شارع مقدس بر این است تا جایی که ممکن است اصل برائت جاری شده و متهمان تبرئه شوند تا اجرای حدود تسهیل نشود. یکی از راه‌های دستیابی به چنین هدفی آن است که به بهانه‌های مختلف راه‌های اثبات این گونه جرایم محدود گردند و یک راه محدودسازی، محدودیت در پذیرش شاهدان زن است.

2- در امور مالی، که دو شاهد زن و یک مرد نیاز است، ذیل آیه‌ای که مستند این حکم است تا حدی بیان‌گر حکمت این حکم می‌باشد که فرموده: «... ان تضلّ احداهما فتذکر احداهما الاخری»(بقره: 282)؛ تا اگر یکی از آن دو زن در شهادت خطا رفت دیگری او را یادآوری نماید. در تفسیر صافی این امر، یعنی «احتمال فراموشی»، دلیل تعدد شهود زن به حساب آمده است.[8]از نظر علمی نیز این مطلب در مورد زنان مورد تأیید است؛ چنانکه گروهی از روان‌شناسان می‌گویند: «نتایج تحقیقات حاکی از آن است که هیجان می‌تواند بر بازیابی از حافظه دراز مدت حداقل از چهار راه مشخص اثر بگذارد.»[9] از سوی دیگر، از دیدگاه روان‌شناسان عامل شرم و حیا نیز در میزان کارآیی حافظه تأثیر دارند و آن را کاهش می‌دهند.[10] به دلیل آن که هر دو عامل، یعنی هیجانات احساسی و شرم و حیا در زنان بیش از مردان است[11] انتظار وقوع این دو عامل در جرایم کیفری می‌رود، از این رو، فقه اسلامی نسبت به شهادت قضایی زنان حکمی متفاوت از مردان دارد. این حکم در مورد مردانی که دچار نسیان و فراموشی شده باشند نیز وجود دارد؛ چنانکه مقدس اردبیلی معتقدند در صورتی که حتی اگر بر شاهد مرد هم سهو و نسیان غلبه نماید، شهادتش مخدوش است و مورد قبول نیست.[12]

  • سارا طالبی

آیا زنان در تعقل دچار نقصان هستند؟


 جهت روشن شدن مطلب باید به چند نکته توجه نماییم:

1ـ در روایات، عقل با معانی مختلفی به کار رفته است. حضرت علی(ع) می فرمایند: «العقل عقلان عقل الطبّع و عقل التّجربه ...»(6) «عقل دو نوع است: عقل طبیعی فرد و عقل تجربه.» حال چه بسا در روایات نقص عقل، مراد ضعف عقل تجربه زن باشد. خداوند با خلق انسان اراده نمود که با تداوم نسل او، هرچه بیشتر اشرف موجودات، مسجود ملائک، پا به عرصه هستی گذارد. هر چند در تولید مثل هر فرد از آدمیان پدر و مادر سهمی یکسان دارند ولی خداوند طبیعت را به گونه ای قرار داده تا تأثیر مادر در شکل گیری شخصیت فرزند و رشد و تعالی او بیشتر باشد. فرزند، 9 ماه از ابتدای هستی خود را که مهمترین بخش زندگیش در شکل گیری وجودی او می باشد، در جسم مادر قرار دارد و از حالات و رفتار او اثر می پذیرد. پس از تولد نیز خداوند غذای انحصاری کودک را در بدن مادر قرار داده است. علاوه بر آن به دلیل آنکه خداوند ساختار وجودی زن را به گونه ای قرار داده که عاطفه بسیار دارد و صبر فراوان، لذا در سالیان اولیه زندگی کودک که هر اثر تربیتی چون نقشی بر روی سنگ به یادگار خواهد ماند کودک دایما از مادر تأثیر پذیرفته و شخصیتش شکل می پذیرد. مادران مسؤولیت تربیت نسل بشر را بر عهده می گیرند و پدران مسؤولیت تأمین نیازهای اقتصادی خانواده را دارند. لذا زن با خانه انس بیشتری می یابد و مرد در صحنه اجتماع حضور بیشتری دارد. این امر چه بسا موجب کمبود تجارب اجتماعی در زنان می گردد ولی در عوض سبب می شود تا زنان نقش مادری خود را بهتر ایفا نمایند و بدان مرتبت نایل آیند که بهشت در زیر پای آنان قرار گیرد.(7)

به وضوح روشن است که نقص در عقل تجربه، ضعف چندانی برای زنان محسوب نمی گردد. چرا که هرگاه لازم دید، جهت ازدیاد تجارب در صحنه جامعه حضور جدی می یابد و هر گاه این حضور را مخلّ به مسؤولیتهای دیگر خود نیابد در صدد جبران این نقص برخواهد آمد.

  • سارا طالبی

تفاوت در قصاص زن و مرد در اسلام


در مورد اجرای حکم قصاص بین زن و مرد تفاوت وجود دارد؛ بدین معنا که اگر زنی عمداً مردی را به قتل برساند قصاص می‌شود، ولی اگر مردی زنی را عمداً به قتل برساند در صورتی قصاص می‌شود که خانواده زن معادل نصف دیه مرد را به او بپردازد‌(مواد 207، 209 و 258 قانون مجازات اسلامی). در مورد قصاص عضو، در ماده 273 قانون مجازات اسلامی آمده است: در قصاص عضو، زن و مرد برابرند و مرد مجرم به سبب نقص عضو یا جرمی که به زن وارد نماید به قصاص عضو مانند آن محکوم می‌شود، مگر این که دیه عضوی که ناقص شده، ثلث یا بیش از ثلث دیه کامل باشد که در آن صورت، زن هنگامی می‌تواند قصاص کند که نصف دیه آن عضو را به مرد بپردازد.

  • سارا طالبی


«وَ اللاَّتِی تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبِیلاً إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیًّا کَبِیراً» نساء (۴)، آیه ۳۴.؛ «و زنانى را که از نافرمانى آنان بیم دارید، (-(نخست)-) پندشان دهید و (-(بعد)-) در خوابگاه ها از ایشان دورى کنید و (-(اگر تأثیر نکرد)-)، آنان را بزنید؛پس اگر شما را اطاعت کردند، (-(دیگر)-) بر آنها هیچ راهى (-(براى سرزنش)-) مجویید که خدا والاى بزرگ است».
پاسخ این است که آرى، قرآن شریف در آیه مورد بحث، چنین مطلبى را بیان فرموده است و ما هیچ گاه اصل آن را در قرآن انکار نمى کنیم؛ ولى
نکته مهم این است که بدانیم اسلام و قرآن که آن همه به زن خدمت کرده است و در زمانى که او را در حد یک کالاى کم ارزش تنزّل داده بودند، وى را به جایگاه بلندى رسانید، چرا چنین دستورى داده؟
به نظر ما این مسئله، یک توصیه و سفارش اخلاقى صرف هم نیست؛ بلکه یک دستور و تکلیف است؛ ولى قبل از آن که به اصل پاسخ بپردازیم، مناسب است نظر اسلام راجع به نوع و جنس زن روشن گردد؛ تا آن حکم قرآنى با توجه به این نظر، مورد تأمل قرار گیرد. در این باره، روایات فراوانى وجود دارد که به چند نمونه زیر اکتفا مى کنیم:

  • سارا طالبی

ضمانت اجرای عدم پرداخت نفقه و سوء معاشرت از سوی زوج


ضمانت اجرای حقوقی عدم پرداخت نفقه زن

مطابق ماده 1111 قانون مدنی زن می تواند در صورت استنکاف شوهر از دادن نفقه ، به محکمه رجوع کند . در این صورت محکمه میزان نفقه را معین و شوهر را به دادن آن محکوم خواهد کرد . همچنین ، طبق ماده 1129 قانون مدنی در صورت استنکاف شوهر از دادن نفقه و عدم امکان اجرای حکم محکمه و الزام او به دادن نفقه ، زن می تواند برای طلاق به حاکم رجوع کند و حاکم شوهر را اجبار به طلاق می نماید . همچنین است در صورت عجز از دادن نفقه .


بنابراین ، ضمانت اجرای حقوقی عدم پرداخت نفقه زن ناظر به حالتی است که زن از طریق دادگاه های حقوقی اقدام به ارائه دادخواست حقوقی مطالبه نفقهنموده و نفقه خود را مطالبه می کند که در این حالت در صورت وجود شرایط تعلق نفقه به زن ، مرد موظف به پرداخت نفقه به وی خواهد شد . بعلاوه اینکه اگر مرد به دلایلی نتواند نفقه زن را بپردازد ، برای زن حق طلاق بوجود خواهد آمد . 

 

ضمانت اجرای کیفری عدم پرداخت نفقه زن

عدم پرداخت نفقه ، علاوه بر ضمانت اجرای حقوقی عدم پرداخت نفقه ، ضمانت اجرای کیفری نیز خواهد داشت . در حال حاضر مطابق ماده 642 قانون تعزیرات ، هر کس با داشتن استطاعت مالی نفقه زن خود را در صورت تمکین ندهد ، یا از تأدیه نفقه سایر اشخاص واجب النفقه امتناع نماید ، دادگاه او را ازسه ماه و یک روز تا پنج ماه حبس محکوم می نماید .
بنابر این ماده ، ضمانت اجرای کیفری عدم پرداخت نفقه زن در صورت تحقق جرم ترک انفاق ، حبس از سه ماه و یک روز تا پنج ماه تعیین شده است.

در حال حاضر با تصویب ماده 53 قانون حمایت خانواده ، این ماده نسخ شده است . بر اساس این ماده هرکس با داشتن استطاعت مالی نفقه زن خود رادر صورت تمکین او ندهد یا از تأدیه نفقه سایر اشخاص واجب النفقه امتناع کند ، به حبس تعزیری درجه شش محکوم می شود . تعقیب کیفری منوط به شکایت شاکی خصوصی است و در صورت گذشت وی از شکایت ، در هر زمان تعقیب جزایی یا اجرای مجازات موقوف می شود . بر اساس تبصره این ماده نیز امتناع از پرداخت نفقه زوجه ای که به موجب قانون مجاز به عدم تمکین است و نیز نفقه فرزندان ناشی از تلقیح مصنوعی یا کودکان تحت سرپرستی مشمول مقررات این ماده است .

 

سوء معاشرت زوج شامل چه مواردی می شود و مجازات آن چیست؟


سلام بعضی از موارد عسر و حرج در ماده 1130 قانون مدنی بشرح ذیل می باشد: ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی در صورتی که دوام زوجیت موجب عسر و حرج زوجه باشد، وی می‌تواند به حاکم شرع مراجعه و تقاضای طلاق کند. چنان چه عسر و حرج مذکور در محکمه ثابت شود، دادگاه می‌تواند زوج را اجبار به طلاق نماید و در صورتی که اجبار میسر نباشد زوجه به اذن حاکم شرع طلاق داده می‌شود. تبصره (۱۳۸۱/۴/۲۹) - عسر و حرج موضوع این ماده عبارت است از به وجود آمدن وضعیتی که ادامه‌ی زندگی را برای زوجه با مشقت همراه ساخته و تحمل آن مشکل باشد و موارد ذیل در صورت احراز توسط دادگاه صالح از مصادیق عسر و حرج محسوب می‌گردد: ۱- ترک زندگی خانوادگی توسط زوج حداقل به مدت شش ماه متوالی و یا نه ماه متناوب در مدت یک سال بدون عذر موجه. ۲- اعتیاد زوج به یکی از انواع مواد مخدر و یا ابتلا وی به مشروبات الکلی که به اساس زندگی خانوادگی خلل وارد آورد و امتناع یا عدم امکان الزام وی به ترک آن در مدتی که به تشخیص پزشک برای ترک اعتیاد لازم بوده است. ۳- محکومیت قطعی زوج به حبس پنج سال یا بیشتر. ۴- ضرب و شتم یا هرگونه سوءرفتار مستمر زوج که عرفاً با توجه به وضعیت زوجه قابل تحمل نباشد. ۵- ابتلای زوج به بیماری‌های صعب‌العلاج روانی یا ساری یا هر عارضه‌ی صعب‌العلاج دیگری که زندگی مشترک را مختل نماید. موارد مندرج در این ماده مانع از آن نیست که دادگاه در سایر مواردی که عسر و حرج زن در دادگاه احراز شود، حکم طلاق صادر نماید.

 

منبع: یک و دو

لینک کوتاه مطلب: https://b2n.ir/572064

 

به بانوی آب، بپیوندید.👇👇👇

https://eitaa.com/joinchat/1242038283C53201e044e

  • سارا طالبی